داستان حضرت خضر و موسي(ع)

نظرتون درباره وبلاگ من چیه

آمار مطالب

کل مطالب : 109
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 61
باردید دیروز : 123
بازدید هفته : 187
بازدید ماه : 184
بازدید سال : 914
بازدید کلی : 1832

تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره ای  در کازرون و آدرس hamid.sh2050.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

شما لینک کنید موفق باشد منتظر شما هستم







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 61
بازدید دیروز : 123
بازدید هفته : 187
بازدید ماه : 184
بازدید کل : 1832
تعداد مطالب : 109
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



ستاره درخشان در آسمان کازرون فال حافظ شیرازی

فال حافظ

 تلوزیون

تاریخ و ساعت پاور بانک
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : حمید رضا شجری
تاریخ : دو شنبه 11 آبان 1394
نظرات

داستان حضرت خضر و موسي(ع)

آيا مقام موسي برتر است يا خضر و چرا موسي پيامبر اولوالعزم كاري كرد كه خضر عذر موسي را خواست؟

در قران شريف قضيه ‏ى حضرت موسى(ع) و جناب خضر نبى(ع) به گونه‏اى زيبا مطرح شده است. حضرت موسى(ع) در ملاقاتى به جناب خضر گفت: آيا به دنبال تو بيايم تا از علم و بينشى كه آموخته شده‏اى بهره ببرم؟ خضر در جواب گفت: تو هرگز نمى‏توانى همپاى من صبر كنى و چگونه مى‏توانى بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى، صبر كنى؟ گفت انشاءالله مرا شكيبا خواهى يافت. قضيّه ادامه مى‏يابد.
اما حضرت موسى در سه جا به جناب خضر معترض مى‏شود. علّت اعتراض او نيز عدم علم و شناخت بوده است. چه بسا اگر علم و شناخت لازم را، مانند خضر مى‏داشت، هرگز اعتراض نمى‏كرد. امّا چون حكمت و فلسفه كارهاى خضر را نمى‏دانست تحمل نكرد و معترض او شد(كهف، آيات 66 تا 76 را بررسى نمائيد). آرى علم و حكمت با حلم رابطه‏اى تنگاتنگي دارند. به طورى كه به جرأت مى‏توانيم بگوييم شكيبائى، ثمره علم و حكمت است. امام على(ع) در حديثى بلند مرتبه ويژگى‏هاى حكيمان و خردمندان را اين گونه مى‏شمارد: الحُكماءُ اشرف الناسِ انفساً، و اكثرهم صبراً، و اسرَعَهُم عفواً، و اوسعَهُم اخلاقاًحكيمان در ميان مردم، شريف‏ترين و شكيباترين و پرگذشت‏ترين و خوش‏خلق‏ترين كسان‏اند كسى كه از شناخت و علم لازم برخودار است، اضطراب و نگرانى را به راحتى دور مى‏كند. كسى كه راهى را مى‏شناسد بدون اضطراب در آن قدم مى‏گذارد. چون به فراز و نشيب راه آگاه است. حلم نيز در علم تأثير دارد. جائى كه امام على(ع) مى‏فرمايند: كمال العلمِ الحِلم؛ كمال دانش، بردبارى است(غررالحكم، حديث 7231). لطفاً مراجعه كنيد: 1. علم و حكمت در قرآن و حديث، 2 و 1، از آقاى رى‏شهرى، نشر دارالحديث. 2. شرح زيارت جامعه كبيره، آية‏الله جوادى آملى(دامت‏بركاته)
صبر نکردن حضرت موسی علیه السلام صبر نکردن در مصیبت نبوده است بلکه از انجا که حضرت موسی مامور به شریعت ظاهر بود ونه باطن برمبنای شریعت خودش باید بر حضرت خضر اعتراض میكرد چون اعمال جناب خضر منافی با شریعت ظاهری بود به همین جهت نکوهشی متوجه حضرت موسی نیست چون بر اساس شریعت خودش این گونه اعمال را خلاف دید وتذکر داد , وصبر در برابر خلاف هر چند فی الواقع خلاف نباشد صبر پسندیده نیست تا حضرت موسی بر ان نکوهش شود .
اينكه مى‏بينيم موسى تاب تحمل كارهاى خضر را نداشت بخاطر اين بود كه خط ماموريت او از خط ماموريت خضر جدا بود، لذا هر بار مشاهده مى‏كرد گامش بر خلاف ظواهر قانون شرع است فرياد اعتراضش بلند مى‏شد، ولى خضر با خونسردى به راه خود ادامه مى‏داد، و چون اين دو رهبر بزرگ الهى به خاطر ماموريت هاى متفاوت نمى‏توانستند براى هميشه با هم زندگى كنند هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ را گفت مهمترين مساله‏اى كه دانشمندان بزرگ را در اين داستان به خود مشغول ساخته ماجراهاى سه‏گانه‏اى است كه اين مرد عالم در برابر موسى انجام داد، موسى چون از باطن امر آگاه نبود زبان به اعتراض گشود، ولى بعدا كه توضيحات استاد را شنيد قانع شد.
شد ما دو نظام داريم و خداوند حاكم بر هر دو نظام است، هيچ مانعى ندارد كه خداوند گروهى را مامور پياده كردن نظام تشريع كند، و گروهى از فرشتگان يا بعضى از انسانها (همچون خضر) را مامور پياده كردن نظام تكوين نماند (دقت كنيد).
از نظر نظام تكوين الهى هيچ مانعى ندارد كه خداوند حتى كودك نابالغى را گرفتار حادثه‏اى كند و در آن حادثه جان بسپارد چرا كه وجودش در آينده ممكن است خطرات بزرگى به بار آورد، همانگونه كه گاهى ماندن اين اشخاص داراى مصالحى مانند آزمايش و امتحان و امثال اينها است.
و نيز هيچ مانعى ندارد خداوند مرا امروز به بيمارى سختى گرفتار كند به طورى كه نتوانم از خانه بيرون بروم چرا كه مى‏داند اگر از خانه بيرون روم حادثه خطرناكى پيش خواهد آمد و مرا لايق اين مى‏داند كه ازآن خطر برهاند ..
و به تعبير ديگر گروهى از ماموران خدا در اين عالم مامور به باطنند و گروهى مامور به ظاهر، آنها كه مامور به باطنند ضوابط و اصول برنامه‏اى مخصوص بخود دارد همانگونه كه ماموران بظاهر براى خود اصول و ضوابط خاصى دارند.
درست است كه خط كلى اين دو برنامه هر دو انسان را به سمت كمال مى‏برد، و از اين نظر هماهنگند، ولى گاهى در جزئيات مانند مثالهاى بالا از هم جدا مى‏شوند.
البته بدون شك در هيچ يك از دو خط هيچكس نمى‏تواند خودسرانه اقدامى كند، بلكه بايد از مالك و حاكم حقيقى مجاز باشد، لذا خضر با صراحت حقيقت را بيان كرد و گفت ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي، من هرگز پيش خود اين كار را انجام ندادم بلكه درست طبق يك برنامه الهى و ضابطه و خطى كه به من داده شده است گام برمى‏دارم و به اين ترتيب تضاد بر طرف خواهد شد..
تفسير نمونه، ج‏12، ص:509 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 1/100110403)



تعداد بازدید از این مطلب: 211
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به نام خالق هستی سلام خوش اومدید به وبلاگ خودتون در صورت تمایل می توانید لینک کنید منتظر انتقاد و پیشنهاد های شما هستم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود